به گزارش خبرگزاری خارگ آنلاین : به قلم فریدون پرندوار : برای روشن شدن میزان نفوذ جبهه مقاومت و کشور فرانسه (غرب) باید اول سیر تاریخی اشغال و تاسیس و استقلال کشور لبنان را بررسی نماییم و بعد به اصل مطلب بپردازیم.
لبنان برای ۴۰۰ سال جزئی از امپراتوری عثمانی بود و به دنبال جنگ جهانی اول جزئی از قیمومیت فرانسه بر سوریه شد. در اول سپتامبر سال ۱۹۲۰ فرانسه کشور لبنان را به عنوان یکی از سرزمین‌های محصور سوریه تشکیل داد. لبنان سرزمینی عمدتاً مسیحی‌نشین بود (اغلب مارونی بودند) ولی دارای جمعیت‌های مسلمان و دروزی هم بود. در اول سپتامبر ۱۹۲۶فرانسه جمهوری لبنان را تشکیل داد و به آن هویتی مستقل از سوریه اعطاء کرد ولی هنوز تحت قیمومیت فرانسه بود.
سوریه و لبنان هر دو در سال ۱۹۴۳ به دنبال اشغال فرانسه توسط آلمان اعلام استقلال کردند. ژنرال هنری دنتز کمیسرعالی ویشی برای استقلال هر دو کشور نقش عمده‌ای را ایفاء کرد. مقامات ویشی در سال ۱۹۴۱ به آلمان اجازه دادند تا هواپیماها و تدارکات خود را از طریق سوریه به عراق برساند تا از آن‌ها علیه نیروهای انگلیسی استفاده کند. بریتانیا از ترس اینکه آلمان‌های نازی کنترل کامل سوریه و لبنان را با فشار بر دولت ضعیف ویشی به دست گیرند ارتش خود را به سوریه و لبنان فرستاد.
بعد از پایان جنگ در لبنان ژنرال شارل دوگل از منطقه دیدن کرد و تصمیم گرفت علیرغم فشارهای سیاسی از داخل و خارج لبنان این کشور را مستقل اعلام کند. در ۲۶ سپتامبر ۱۹۴۱ ژنرال جرج کترولکس اعلام کرد که لبنان تحت نظر دولت فرانسه آزاد مستقل است. انتخابات در سال ۱۹۴۳ برگزار شدند و در ۸ نوامبر ۱۹۴۳ دولت لبنان یک طرفه قیمومیت را باطل اعلام کرد. فرانسه با زندان فرستادن دولت جدید واکنش نشان داد ولی با فشارهای بین‌المللی مقامات دولتی را در ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳ آزاد و استقلال لبنان را قبول کرد.
لبنان متشکل از سه قومیت است : مارونی های مسیحی یا همان فالانژها که بسیار وابسته به غرب بخصوص فرانسه و صهونیست ها می باشند.
اهل سنت به رهبری خانواده حریری که وابسته به عربستان هستند، خانواده ای بسیار ثروتمند که این ثروت را از طریق پیمانکاری برای عربستان به دست اورده اند. خانواده حریری دارای تبعیت فرانسوی نیز می باشند.
شیعیان به رهبری سید حسن نصرالله که وی مسئولیت حزب الله لبنان را بر عهده دارد. ایده اولیه حزب الله را شهید چران و حاج احمد متوسلیان را پایه گذاری کردند.
حالا با توجه به این مقدمه می توان به بحث اصلی رسید که این میدان نفوذ در لبنان را چه کسی می تواند فتح نماید و ایا پس از انفجار بندر لبنان و سفر مکرون در روزهای اول و عدم حضور دولتمردان منفعل ایران ایا مقاومت قافیه را باخته یا نه؟
این بحث را نمی توان صرفا با یک حضور کوتاه و تشریفاتی رئیس جمهور فرانسه مورد تحلیل قرار داد بلکه باید حضور سالهای متمادی ایران و فرانسه در لبنان را بررسی کرد و به نتیجه برسیم.
سفر اقای مکرون برای تسلیت به مردم لبنان یک سفر کاملا تشریفاتی و نمادین بود مثل سفر سارکوزی بعد از سقوط قذافی به لیبی که تبعات ان برای همیشه با لیبی خواهد بود این دو سفر در واقع یکی هستند. هر دو در وحله اول برای از بین بردن تمامی سرنخ های خرابکاری غرب بودند و در ثانی در جهت اجرای نقشه های بعدی از جمله بی ثبات سازی ساختار سیاسی ، همانطور که در لیبی جواب داد. بعد از این سفر نامیمون برای لبنان عده ای به اسم اعتراض اگر جای سالمی در بیروت مانده بود را هم تخریب کردند.
اما چرایی عدم سفر دولتمردان ما بخاطر انفعال انها در برابر غرب و غرب گرایی مفرط انهاست و این ربطی به کلیت نظام ندارد زیرا در همان روز انفجار هم فرمانده کل قوا و هم فرمانده سپاه اعلام امادگی صد درصدی برای کمک به ملت لبنان را اعلام نمودند و کمک ها در قالب هلال احمر سریعا اعزام شدند.
و اما این رخداد را با چند مقدمه باید مورد توجه قرار داد:
بعد از جنگ 33 روزه میزان نفوذ مقاومت در لبنان بسیار گسترش پیدا کرد زیرا اولا همه متوجه شدند تنها نیرویی که توان مقابله با صهیونیست ها را دارد حزب الله است و دولت و ارتش لبنان واقعا توانی برای دفاع از ملت لبنان ندارد. فالانژها که عملا در طرف صهیونیست ها بودند و خانواده سعد حریری هم با وساطت عربستان بی طرف ولی در اصل ضد حزب الله بودند. بعد از جنگ هم این مقاومت بود که با کمک ایران شروع به بازسازی تمامی نقاط اسیب دیده از جنگ نمود و تمامی زیرساخت های ویران شده را حتی بهتر از قبل اماده نمودند. ( اینجا باید یادی نماییم از شهید شاطری رحمه الله علیه که چهره مقاومت و ایران را در لبنان و سوریه بسیار زیبا جلوه دادند )
و با این اقدامات مالی و راه اندازی کمیته امام خمینی رحمه الله علیه و بنیاد شهید و دیگر اقدامات بدون ذره ای تبعیض بین مارونی های اسیب دیده یا اهل سنت با شیعیان جبهه مقاومت توانست از دیگر گروههای لبنانی یارگیری خیلی خوبی انجام دهد. حزب الله لبنان در طول تمامی این سالها توانست از دیگر قومیت ها و مذاهب نیرو جمع اوری نماید بدون اینکه شیعیان به سمت دیگری متمایل بشوند و با این دلایل می توان نتیجه گیری کرد که نفوذ مقاومت در لبنان نه تنها کم نشده بلکه افزایش پیدا کرده است.
شاید سفر اول را مکرون نموده اما خود می داند که گنده گویی های ایشان در حد غرب و غرب گراها نیست و خیلی وقت است که در منطقه حرف اخر را مقاومت می زند.
ان الارض یرثها عبادی الصالحون
فریدون پرندوار
